برای دخترانم
خانمم که پشت درب اتاق عمل ايستاده بود با بسته شدن درب من همون جا روی نیمکتی که بود منتظر نشستم نگران بودم بخاطر دیابت بارداری و مشکلات دیگه ای که در دوران بارداری برای خانمم اتفاق افتاده بود وهمين باعث شد كه زمان زایمان سه هفته زودتر انجام بشه. دل ام برای خانمم خیلی می سوخت که برای این بارداری اذیت شده بود
درب اتاق زایمان باز شد و خانمه ماما من رو صدا زد و دستش یک دختر لپ گلی بود و به من تبریک گفت که هم بچه سالمه هم مادر
رفتم همون جا یک گوشه ای رو پیدا کردم سجده شکری کردم از اینکه خدا بعد از زینب خانم دختر اولم فاطمه خانم رو به من هدیه داد
انشاء الله عاقبت بخیر بشید عزیزانم:
پدرتون این مطالب رو به امید اینکه یک روزی شما بزرگ بشید و خاطرات پدرتون رو بخونید می نویسه
دخترانم من شاهد هستم مادرتون چقدر برای شما زحمت میکشه به امید اینکه قدر دان زحماتش باشید
بابا